سوغات شگفتآور اقیانوس برای ساحل روسیه +تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۰۲۸۰۹
امواج دریای برینگ، موجودی عجیب را با ظاهری پشمالو و بدون صورت یا چشمانی مشخص به ساحل کامچاتکا واقع در روسیه آوردند. برخی از بومیان احتمال دادند این موجود عظیمالجثه لاشه یک اختاپوس باشد و برخی دیگر این لاشه بدبو را متعلق به ماموتها دانستند.
اما سرگی کورنِو، زیستشناس دریایی که در موسسه تحقیقات شیلات و اقیانوسنگاری روسیه (VNIRO)، مشغول به کار است بر این باور است که آنچه امواج به ساحل آورده بخشی از لاشه نهنگی است که مدتها از مرگش میگذرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته او، دریا، زمان و جانوران بزرگ و کوچک میتوانند لاشه نهنگ را به شکلی شگفتآور تغییر دهند و آنچه به ساحل رسیده تنها بخشی از لاشه یک نهنگ است نه کل آن.
هنوز مشخص نیست که آیا دانشمندان بخشی از بافت این موجود شگفتانگیز را مورد آزمایش دیانای قرار دادهاند یا نه، اما این اولین بار نیست که امواج اقیانوس، موجودی عظیمالجثه و پشمالو را به ساحل میآورند.
طی یک سال گذشته، دو مورد مشابه دیگر هم توسط امواج به سواحل اندونزی و فیلیپین رسیده که متخصصان دریایی، آنها را بخشی از لاشه نهنگ دانستهاند.
تسنیم
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۰۲۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با سعدی: که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل گر او سرپنجه بگشاید که عاشق میکشم شاید هزارش صید پیش آید به خون خویش مستعجل گروهی همنشین من خلاف عقل و دین من بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل به خونم گر بیالاید دو دست نازنین شاید نه قتلم خوش همیآید که دست و پنجه قاتل اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید گرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقل مرا تا پای میپوید طریق وصل میجوید بهل تا عقل میگوید زهی سودای بیحاصل عجایب نقشها بینی خلاف رومی و چینی اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل در این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید که هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل کانال عصر ایران در تلگرام